در حالی که خیلیها او را یکی از حامیان حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم میدانند، خودش ترجیح میدهد در این باره سکوت کند. علی لاریجانی میگوید در روزهایی که بازار اخبار سیاسی زیر سایه انتخابات 96 داغ میشود، دلمشغولیهای دیگری از جنس اقتصاد دارد و کسان دیگری هستند که بار سیاست را در رقابتهای انتخاباتی بر دوش بکشند. رئیس مجلس، هفته اول اسفندماه میزبان روزنامه ایران بود برای طرح چند سؤال و انجام یک گفتوگو. البته گفتوگو در شرایطی متفاوت، آقای رئیس آن عصر زمستانی میخواست به جای مصاحبه نشسته، در حال قدم زدن و راه رفتن سؤال بشنود و جواب بگوید. قدم زدنی که هم رسیدن به سرعت گامهای علی لاریجانی در آن سخت بود و هم رسیدن به تمرکزش. در این مجال هم سه محور از همه چیز مهمتر بود؛ آینده برجام، تحولات انتخاباتی سال آینده و ارزیابی وی از مجلس دهم. لاریجانی همچنان با اطمینان از آینده برجام سخن میگوید و خطری را متوجه آن نمیبیند؛ البته این بار در تقابل با تحولات احتمالی داخل ایران، نه آنچه در واشنگتن میگذرد. درباره انتخابات هم سعی میکند موضع رسمی نگیرد اما از میان سخنانش میتوان اینگونه برداشت کرد که اصولگرایان برای او مانند انتخابات مجلس دهم باز هم از «اغیار» هستند. اغیاری که فعلاً سعی میکنند کاری به کار هم نداشته باشند و هر کدام راه خود را بروند. ضمن اینکه او برخلاف خیلی از اصولگرایان نگاهش به مجلس دهم، نه تنها نگاهی منفی نیست که در قیاس با گذشته هم قدری ستایشگرانه به نظر میرسد.
آقای آمانو اخیراً ادعا کرده در صورت تغییر دولت در انتخابات سال آینده ایران، برای برجام مشکلاتی پیش بیاید. چنین ادعاهایی منطبق با واقعیت است؟
نه. فکر نمیکنم حرف آقای آمانو درست باشد، چون مسأله هستهای موضوعی نیست که فقط دولت درباره آن تصمیم گرفته باشد و در سطح بالاتری تصمیمگیری شده است. دولتها مؤثر هستند اما همه مسائل ختم به آنها نمیشود. ضمن اینکه نکتهای که رهبری معظم فرمودهاند، خیلی نکته کلیدی است. چون ایشان فرمودند ما به تعهد خود پایبند هستیم، مگر اینکه دیگران بخواهند این تعهد را برهم بزنند. بنابراین این حرف بسیار پر مغز و دقیقی است که سیاست نظام را در این حوزه نشان میدهد.
یعنی به باور شما اگر فرض بگیریم به هر دلیلی دولتی روی کار بیاید که با برجام موافقتی نداشته باشد، آیا باز هم همین سیاستهای فعلی درخصوص برجام دنبال خواهد شد؟
بله ممکن است که به لحاظ تاکتیکی تغییراتی ایجاد شود اما سیاست کلی ما تغییری نخواهد کرد. سیاست کلی همان چیزی است که رهبری معظم فرمودهاند. یعنی ما به تعهدات خود در صحنه بینالمللی پایبند هستیم مگر اینکه دیگران بخواهند موضوع را به هم بزنند که برای آن هم راهکارهایی اندیشیده شده و ما باز هم در آن صورت در چارچوب تعهدات و قوانین عمل خواهیم کرد.
موضوع برجام البته تنها یکی از مسائل انتخابات سال آینده است و این انتخابات زوایای مختلف دیگری هم دارد، از جمله اینکه اصولگرایان تلاشهایی را از مدتها قبل برای وحدت و رسیدن به نامزد واحد شروع کردهاند. همان طور که حضرتعالی هم در جریان هستید، کنگرهای هم برای رسیدن به نامزد واحد برگزار شده است. آیا از شما به عنوان یک چهره اصولگرای با سابقه برای ایفای نقش و مشارکت در این روند دعوتی شده است؟
من که به عنوان رئیس مجلس و پارلمان مصلحتی نمیبینم که در این امور دخالتی داشته باشم و هر کسی باید در جایگاه خودش ایفای نقش کند. این انتخاباتی است که به هر حال جریانهای سیاسی با آن مواجه هستند. اینکه جریانهای سیاسی بنشینند، فکر کنند و رقابتی در کشور ایجاد شود و حضور مردم باشکوهتر شود اتفاق مثبتی است و من از کلیت این موضوع دفاع میکنم، حالا چه اصولگرایان، چه اصلاحطلبان و چه مستقلین از این دست تلاشها انجام دهند به نظر من مفید است که بنشینند و فکر کنند، کار مثبتی است.
اینکه شما به عنوان رئیس مجلس حضور نداشته باشید قابل درک است، اما در مقام مشورت و رایزنی یا اینکه نماینده، شخصیت یا طیفی از شما نظری بخواهند آیا مطرح بوده یا نه؟
این اتفاق هم تقریباً نیفتاده. دو مسأله است؛ یکی اینکه من در این ایام بسیار گرفتار بودم و همین قانون مواد دائمی برنامه ششم بود که خیلی وقت برد و نیاز به دقت نظر داشت. همچنین خود برنامه ششم بود که یکسری مسائل قبل از آن داشت و برای مجلس بسیار وقتگیر بود و خودتان توجه داشتید که حدود 6 هفته وقت مجلس را به خود اختصاص داد. حالا هم که فصل بودجه است و من فرصت کافی برای بررسی این دست مسائل ندارم. ضمن اینکه نکته دوم این است که دغدغه من الان این چیزها و این دست مسائل نیست. دغدغه من برمیگردد به تحلیلی که از شرایط دارم. من فکر میکنم که مسائل ما در حوزه اقتصادی یکسری پیچیدگیهایی پیدا کرده و در مسائل منطقهای هم درگیر یکسری پیچیدگیهای دیگری هستیم. فرصت ما هم محدود است و من قطعاً این دو موضوع را به مسائل دیگر اولویت میدهم و سعی میکنم برای این چیزها وقت و انرژی بگذارم. چون برای آن مسائل داخلی کشور کسانی هستند که فکر میکنند و تصمیم میگیرند و خلأیی از این لحاظ نداریم، لذا من سعی میکنم بیشتر به این مواردی که گفتم، توجه داشته باشم.
البته آقای دکتر! دولتها و معادلات سیاسی روی همین مسائل تأثیرگذار هستند و خیلی از مسیرها را تعیین میکنند.
البته که تأثیرگذار هستند و شکی در این نیست. مسأله این است که افرادی برای شرکت در آن دست مسائل هستند، ضمن اینکه خودم فعلاً تمایلی برای حضور در این مسائل در مقطع فعلی ندارم و البته جنس افراد هم در این مسأله نقش دارد.
مجموعه اصولگرایان در انتخابات سال گذشته عمده شعارهایشان معطوف به موضوع معیشت و با رویکرد انتقاد از دولت بود که البته نتیجه دلخواهی هم که میخواستند کسب نکردند. الان احساس میکنید بعد از نتایج انتخاباتهای 92 و 94 آیا اصولگرایان تجدید نظری در مجموعه رفتارها، شیوهها، شعارها و برنامههای رقابت سیاسیشان کردهاند؟ فکر میکنید برای همان انتقادات از عملکرد اقتصادی دولت برنامهریزی خاصی دارند؟
من البته گفتم که ارتباط نزدیکی برای اینکه بدانم اینها در شرایط فعلی چگونه عمل میکنند، ندارم که بدانم اینها چه محورهایی را مد نظر دارند و چه سیاستی را دنبال میکنند. اما در کل متفاوت هستند و شما هم میدانید که همین اصولگرایان گروههای متفاوتی با نقطه نظرات متفاوت دارند. بعضیها مسائل اقتصادی را جدیتر میدانند و برخی مسائل دیگری را مد نظر دارند و از زاویههای مختلفی به این مسائل نگاه میکنند. به هر حال صفبندیهای متفاوتی دارند و من معتقدم یکدست نیستند.
ولی آیا نشانههایی از تجدید نظر در آنها میبینید؟ الان میگویند میخواهیم ارتباط خود را با بدنه برقرار کنیم. این شیوه پارلمان مردمی هم که انتخاب کردند معطوف بر همین است که میخواهیم با بدنه ارتباط بیشتری داشته باشیم.
پارلمان مردمی دیگر کدام است؟
همین که افراد متعددی را جمع کردهاند تا نامزد واحد را از دل آنها دربیاورند.
حالا این هم شیوهای است برای حل موضوع. بد هم نیست. اما من فکر میکنم آن چیزی که ما باید تلاش کنیم، این است که جریانهای سیاسی هم حضور جدی داشته باشند که میتواند مفید باشد. هم اینکه پایههای درستی متناسب با شرایط کشور برای تصمیمگیری خودشان بسازند. انتخابات امر مبارکی است و باید به افزایش توانمندی کشور کمک کند نه سایش. گاهی انتخابات تبدیل میشود به سایش در کشور و همه ضرر میکنند. حضور و مشارکت مردم در این دست فعالیتها امر مبارکی است. اگر پایه آن این باشد که ما مسائل مهم کشور را درست بفهمیم و درک کنیم و با متدولوژی درستی آن را پیاده کنیم قطعاً کار خوبی است. اما اینکه آیا این توانمندی در گروههای سیاسی موجود هست یک سؤال دیگری است. گاهی انسان میبیند در برخی تحلیلها و نوشتههایی که در مطبوعات هست یکسری توانمندیها وجود دارد و گاهی هم انسان این را احساس نمیکند و میبیند برخی هنوز همان رویکردهای قدیمی را دنبال میکنند. روزنامهها را وقتی ورق میزنیم، این تفاوتها را در آنها میبینیم. باید تلاش کرد که ثقل تحولات سیاسی در کشور از یک عقلانیت مسئولانه برخوردار باشد.
درخصوص همین انتخابات فکر میکنید فقدان آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یک شخصیت تأثیرگذار در انتخاباتهای سالهای 92 و 94 که در واقع یکی از هدایتگران اصلی این دو انتخابات بودند، در صف آرایی و تحولات پیش رو چقدر مؤثر باشد؟
فکر میکنم ظرف زمانی این انتخابات با انتخابات سال 92 و حتی سال 94 متفاوت باشد و مؤلفههای تأثیرگذار آن هم متفاوت هستند. ما نباید تنها با کپیبرداری از گذشته بخواهیم شرایط آینده را ترسیم کنیم. من فکر میکنم به طور کلی تحولات چه در داخل و چه بیرون بسیار سریع است و متناسب با همین ظرف باید تصمیم گرفت. این متنی که ما الان به لحاظ سیاسی و اجتماعی در درون آن قرار داریم مؤلفههایی دارد که باید آن را در همین زمان و شرایط مورد بررسی قرار دهیم. به همین دلیل به نظرم هر چند آقای هاشمی رفسنجانی یک شخصیت ممتاز در انقلاب بودند و در آن نقش داشتند، اما اکنون که نیستند باید با شرایط فعلی مسائل را طراحی کرد و درباره آنها نظر داد.
یعنی فکر جریان اعتدالی که دولت یازدهم محصول سیاستورزی آن است از نبود آقای هاشمی در انتخابات و تحولات پیش رو متضرر میشود؟
فکر نمیکنم این طور شود. به هر حال این پدیدهای است که خاستگاه خود را دارد. طبعاً آیتالله هاشمی رفسنجانی در مسائل مهم کشور نقش جدی داشتند ولی این یک مسأله عمومی است که من فکر میکنم در اذهان جای خود را باز کرده و خاستگاه و پایگاه خود را به دست آورده و بدون آقای هاشمی هم میتواند کار خود را بکند.
بعد از فوت آقای هاشمی یکی از دغدغههای اصلی، مسأله پر کردن خلأ حضور ایشان بود. عموماً هم از همکاری و همگرایی چهرههای معتدل و میانهرو و البته متنفذ جریانها به عنوان مجموعهای که میتوانند این خلأ را پر کنند، یاد شده و از حضرتعالی هم در این میان به عنوان یک نیروی مؤثر نام برده شده است. خودتان درباره این موقعیت چه نظری دارید و آن را چگونه میبینید؟
فکر میکنم شخصیتهای سیاسی هر کدام در مقطعی تأثیرات سیاسی و خاص خود را دارند. ما نباید به دنبال پر کردن جاهای خالی باشیم و به نظرم حتی این کار امکانپذیر هم نیست. چون مثلاً آیتالله هاشمی رفسنجانی برای خودش تعریفی داشت و دارای تاریخی بود که مختص به ایشان بود. این با افراد دیگر متفاوت است و هر فردی برای خودش چارچوبها، توانمندیها و نقشهای خاص خود را دارد. من فکر میکنم به جای اینگونه مباحث در کشور باید از مسیرهای دیگری به موضوعات و مسائل تقرب پیدا کنیم. ما زمانی چهرههایی مانند آیتالله شهید بهشتی داشتیم، آیتالله باهنر را داشیم، آیتالله مطهری را داشتیم، آقای رجائی را داشتیم و امثال این بزرگان. در آن مقطع با حضور این چهرهها کشور به لحاظ سیاسی یک جور دارای سازمان بود. یک زمانی هم آقای هاشمی و بزرگان دیگری بودند که یک جور کار میکردیم. حالا هم که نیستند، قطعاً روز قیامت نشده است. باز دوباره باید به سمت چینشهای جدید برویم و کار را ادامه دهیم.
یعنی معتقد به ساخت شخصیتهای جدید در کشور هستید؟
به طور طبیعی نمیشود اینها را ساخت. اینها به طور طبیعی در درون یک کشور و در یک پروسه طبیعی رشد میکنند، میآیند و حضور پیدا میکنند. منتهی باید همیشه از گذشته پندهای درست گرفت و از ظرفیتهای موجود استفاده کرد و از رفتار و نظرات و ایدههای آنها استفاده کرد. یعنی باید اجازه بازی کردن به نیروی سیاسی بدهیم. به هر حال جریان آمدن و رفتن افراد و شخصیتها همیشه هست و در طول تاریخ هم همین بوده است.
در ادامه همین بحثی که اشاره کردید، یعنی استفاده از ظرفیتهای سیاسی میخواهم به تغییر مجلس در سال 94 اشاره کنم که مجلس جدیدی روی کار آمد. اوایل تشکیل مجلس دهم بسیار گفته میشد که نمایندگان تازهکار و کم تجربه هستند و احتمالاً نمیتوانند کارآیی داشته باشند. الان 9 ماه از تشکیل مجلس میگذرد. در این مدت داوری شما از آن قضاوتهای اولیه درباره مجلس دهم چیست؟
مجلس کاملاً متفاوتی نسبت به گذشته است و شبیه هیچ مجلسی نیست. هم از نظر بافت سیاسی، هم از نظر بافت علمی و هم رفتار سیاسی و اجتماعی. من فکر میکنم از امتیازات این مجلس، این است که انضباط آن خیلی بیشتر از گذشته است. حضور نمایندگان و وقتگذاری آنها هم جدیتر است. مضافاً اینکه دغدغه نمایندگان مجلس دهم بیشتر از آنکه به دغدغهها و کشمکشهای حاشیهای معطوف باشد، نگاه و دغدغه آنها معطوف به مسائل ملی و اقتصادی کشور است.
این محسنات کار است و من میبینم که هم در مسائل منطقهای و هم ملی واقعاً دنبال کار هستند. نمایندگان جدید در همین 9 ماه هم کارهای مهمی صورت دادهاند. فرض بفرمایید قانون استاندارد که قانون بسیار مهم و مادری است در همین 9 ماه تصویب شد. مسأله بودجه کشور در همین ظرف بررسی میشود. مواد دائمی برنامه ششم و خود برنامه ششم در همین مدت کارش انجام شد. به اضافه دهها طرح و لایحه کوچکتر که بررسی شد. در مسائل ملی هم روی هم رفته تحلیل مشترکی در مجلس وجود دارد. البته همیشه در مجالس اختلاف نظر وجود دارد اما حسن این مجلس این است که چارچوبهای منافع ملی را خوب میفهمد و روی آن تأکید میکند و آدم حس میکند که این موضوع وجود دارد.
آن پختگی لازم را در رفتارها با توجه به جدید بودن بسیاری از نمایندگان آیا در مجلس میبینید؟
خب این هم یک امر نسبی است. به هر حال مجلسی که از درون یک مردمسالاری درمیآید ، حسن است و از ویژگیهای مردمسالاری است. ما الان در منطقه مجالسی داریم که نمایندگان آن 20 سال است که تغییر نکردهاند. این حسن نیست برای یک مجلس. تبعات تغییر افراد هم یکی این است که وقتی میآیند، ممکن است که تمام اطلاعات را به صورت بند بند، به اندازه افرادی که قبلاً بودهاند نداشته باشند. این ضعف بزرگی نیست و زود رفع میشود. اصل قضیه داشتن نگاه ملی و سازنده به مسائل است. من فکر میکنم نمایندگان مجلس دهم این توانمندی را داشتند و خیلی زود روی کار سوار شدند. البته مرکز پژوهشها هم تلاش میکند که با گزارشها و تحلیلها و اطلاعاتی که میدهد، نمایندگان را کمک کند و من اوضاع را از این جهت کاملاً مثبت میبینم.
الان وضعیت روابط مرکز پژوهشها با نمایندگان نسبت به دورههای قبل چطور است؟ قبلاً این رابطه چندان محکم نبود و نمایندگان بهرهای از مطالعات و بررسیهای مرکز پژوهشها نمیبردند و به عبارتی به آن کم توجهی میشد. خصوصاً اینکه با توجه به کمبود وقت نمایندگان برای بررسی فنی مسائل مختلف، نتیجه کار این مجموعه در تصمیمگیریهای مجلس میتواند بسیار مهم باشد.
الان خوب است و مرتباً اظهار نظرها را میدهند و میبینیم.
یعنی کارشناس میان نمایندگان دیده میشود و مورد توجه قرار میگیرد؟
بله. این اتفاق خوشبختانه میافتد و خیلی مواقع همین گزارشها و بررسیهای کارشناسی در نظر نمایندگان تأثیر میگذارد. یک کاری هم که مستمراً باب شده و مرکز پژوهشها انجام میدهد، تحلیل شرایط کشور است. تحلیل مسائل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور. مثلاً الان که فصل بودجه است یک تحلیلی از شرایط بودجه ارائه کردهاند. یک تحلیل سالیانه هم من گفتهام که بدهند که بررسی اوضاع اقتصادی است. از سال قبل را دادهاند و گزارش امسال هم در مراحل نهایی است که چاپ شود. اینها کمک میکند که تحلیل مشترک از شرایط داشته باشیم.
در این مجلس بعد از چند سالی که اخوان لاریجانی در صدر قوای مقننه و قضائیه حضور داشتند، اخیراً یکی دو بار گلایههایی سر موضوع لغو سخنرانی آقای مطهری در مشهد مطرح شد یا تفاوت دیدگاههایی بر سر برجام پیش کشیده شد که آیتالله لاریجانی گفتند تجربه تلخی بوده و شما همچنان مدافع آن هستید. الان آیا شرایط فرقی کرده که این تفاوت دیدگاهها و گلایهها علنی شده است؟ مضافاً اینکه آیا اینها در روابط دو قوه تأثیری داشته؟
روابط دو قوه برادرانه است. شما میخواهید این را به هم بزنید؟ (خنده) به طور طبیعی مطالب و منظرها بر حسب مسئولیتهایی که افراد دارند میتواند تفاوتهایی داشته باشد. همه قوا اینطور هستند و این مسأله روابط شخصی در مسئولیتهای دستگاهی نمیتواند خیلی تأثیری بگذارد. اختلاف و روابط ما با قوه مجریه هم همینطور است. ممکن است که در مسألهای بین قوه مقننه و مجریه هم اختلافی وجود داشته باشد اما دلیل نمیشود که روابط برادرانه خودشان را از بین ببرند. الان قوه مقننه اهتمامش بر این است که مشکلات مهم کشور را با کمک به دولت حل کند. حالا شاید جایی هم اختلاف نظر باشد و این بدان معنا نیست که روابط برادرانه ندارند. روابط برادرانه است و البته اختلاف نظر هم برادرانه است. (خنده) در کل فکر میکنم روابط بین قوا در کشور الان خوب است و در شرایط فعلی با توجه به مسائلی که هست میشود برخی جاها به این اختلافات هم خورد که به هر حال حل میشوند.
البته بر سر ماجرای آقای دکتر صادقی یا آقای مطهری یک مقداری به نظر میرسید اختلاف دیدگاهها جدی است و نوعی تقابل هم ایجاد شد. الان زمینه آن مسائل رفع شده و به حالت عادی برگشته است؟
اینها خیلی مسائل ادامه داری نیست و مقطعی است. به هر حال در مقطعی پیش آمد و خوشبختانه همه ما از آن مقطع عبور کردیم. من هم شما میبینید که بیشترین تلاشم برای عبور از مسائل حاشیهای و نظرم این است که این مسائل متن روابط قوا را مخدوش نکند.
چیزی حدود سه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده، اما به نظر میرسد هنوز تنور انتخابات داغ نشده است. حداقل نسبت به دورههای قبل و حتی دوره یازدهم هم هنوز فضا سرد به نظر میرسد. تفسیر و تحلیل شما از این وضعیت چیست؟ اساساً آیا چنین گزارهای را در مورد فضای انتخابات سال آینده قبول دارید؟
بله. من هم فکر میکنم فضا مثل گذشته و این هم یک مدل جدید از انتخابات است. قبلاً از فاصله دورتری مسائل انتخابات مطرح میشد و گروهها فعال میشدند. اما امسال با تأخیر است و من هم جنب و جوش خاصی احساس نمیکنم. ممکن است عوامل مختلفی در آن نقش داشته باشد. یکی میتواند دور دوم بودن ریاست جمهوری آقای روحانی باشد.
اما در دورههای قبل مثل دوره دهم و هشتم که رؤسای جمهوری از دور اول به دوم میرفتند هم این گونه نبود.
بله خب آن زمان هم شور انتخاباتی فرق داشت اما این بار این طور هست. یعنی به نظر میرسد موقعیت دور دوم این دولت با قبل فرق دارد. ممکن است این هم مؤثر باشد.
یعنی فکر میکنید رقبا خیلی شانسی برای خودشان نمیبینند؟
نه. احتمالاً چیز دیگری فکر میکنند وگرنه فعال نمیشدند. میخواهم بگویم به طور طبیعی این موضوع احتمالاً تأثیر دارد. نکته دیگر این است که خود صدا و سیما خیلی در ایجاد فضای انتخابات مؤثر است. الان شنیدم که کمی بحث را شروع کردند، ولی فکر میکنم بعد از نوروز این فضا در صدا و سیما جدی شود. البته من در این خصوص صحبتی نکردم و برداشتم است.
البته مسأله ما بیشتر گروههای سیاسی است که خیلی تکاپو و شر و شوری ندارند و این موضوع در آنها دیده نمیشود.
در شهرها و استانها یکسری کارها و فعالیتها آغاز شده است.
آن فضا بیشتر معطوف به انتخابات شوراها است.
نه اتفاقاً برای همین انتخابات ریاست جمهوری هم تحرکاتی هست. منتها در سطح ملی و تهران خیلی آن تکاپو را نمیبینیم. به هر حال قبول دارم که یک تأخیری هست و باید بررسی کرد که دلیلش چیست. من خیلی روی این موضوع متمرکز نشدهام.
اخیراً برخی نمایندگان یک طرح ارائه کردند که به طرح مبارزه با خودسرها معروف شده و حواشی هم داشته است. با توجه به تجربه خود شما در 22 بهمن قم که مورد حمله خود سرها قرار گرفتید، نگاهتان به این طرح چگونه است و آن را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا فکر میکنید بتواند به اهدافش برسد و موفق شود؟
البته طرح خیلی دقیق نیست و اگر خودتان هم آن را بررسی کنید، متوجه میشوید که در درون آن اشتباهاتی هست. مثلاً اینکه اگر کسی حتی نه به قصد بر هم زدن، اظهارنظری بکند و اتفاقی بیفتد با او برخورد میشود خیلی نکته مثبتی نیست. خب این قصد را از کجا میشود کشف کرد؟ این نشان میدهد که طرح به دقت تدوین نشده است.
اما آیا ضرورتی دارد که ما در این حوزه قانونی داشته باشیم؟
حالا منهای قانون به نظر من یک تربیت و فرهنگ سیاسی است. خیلی مسائل در کشور هست که با قانون حل نمیشود. مثلاً رفتار یک پدر با فرزند یا خانوادهاش باید مؤدبانه باشد، حالا ما بیاییم قانون بنویسیم که مؤدبانه باش که موضوع حل نمیشود. این فرهنگ است و باید جا بیفتد در کشور. بیشتر هم جریانهای سیاسی و رسانهها مؤثر هستند که این خشونت را در سیاست کاهش دهند و این را تبدیل به یکسری گفتوگوهای سالم بکنند. من فکر نمیکنم بشود با قانون موضوعاتی از این دست را حل کرد. اگر نیاز باشد ما قانون آن را هم مینویسیم اما تصورم این است که زیربنای آن، مسائل فرهنگی و فرهنگ سیاسی است که باید تربیت خاصی را در جامعه جا انداخت.
منبع: سالنامه ایران
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 27,سپتامبر,2024